آخرین درکه 1388
خوب شد که زنده بودیمو آخرین کوه نوردی سال ۱۳۸۸ رو هم رفتیم !
امروز منو مدیر برنامه های حامد دوتایی رفتیم درکه ، انقدر خوش گذشت که نگو و نپرس .بعد از تقریبا 1ساعت و نیم بالا رفتن رفتیم رستوران تا صبحانه بخوریم...

جای همه خالی اول یه املت مشتی زدیم که تا حالا انقد بم نچسبیده بود



بعد پشت سرش یه چای دبش لبسوز با نباتو خرما نوش جان فرمودیم که هم خستگیمون در رفت ، هم با هوای یکم سرد اونجا گرم شدیم !

چقد منظره های قشنگی بود که ما فقط بخش کوچیکی از اونو دیدیم .


چه آبشار و رودخونه قشنگی...


من که دلم میخواست یه پتو داشتمو همونجا میخوابیدم .

از هواشم که هرچی بگم کم گفتم ، اکسیژن خالص .

آقا سعید هم کلی ذوق زده شده بود . انگار عروسیش بود !![]()



خلاصه انقدی خوش گذشت که بازم از این برنامه ها بذاریم ! حامد خیلی خیلی خیلی جات خالی بود کاش توام میومدی . انشا... دفعه بعدی ![]()
![]()
+ نوشته شده در جمعه ۱۳۸۸/۱۲/۲۸ ساعت 3:26 PM توسط سالار
|